طهورا جانطهورا جان، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

فرشته کوچولوی زندگی شیرین من و همسری

روز زن مبارک

سلام  روز زن و روز مادر رو به همه مامانای خوب سرزمینم تبریک میگم مامان جون دوستت دارم و ممنونم بخاطر اینکه همیشه هوامو داشتی و هنوزم جورمو میکشی و الانم گرفتاری هام رو دوش توئه  .تازشم داری بچمو بزرگ میکنی و اگه نبودی طهورای بیچاره چه بلا هایی که سرش می اومد. تازه هم مادرمی  هم خواهرمی هم پرستار بچمی هم مشاور اعظم منی هم جور کش من در تمام سختی هامی کلا اگه دور از جونت یه وقت نباشی من وا میرم . هیچی دیگه تموم میشم   دوستت دارم همه چیزم  همه وجودم ای بهترینم  ای مادر من. واما این روزای ما : اولش اینکه حال طهوراجون زیاد خوب نیست و درگیر سرفه زیاد ...
11 فروردين 1395

سومین روز عید 1395

سلام گلم این مطلب با کمی تا خیر نوشته میشه چون تو خانواده رسمه که روز اول سال نو به دیدار بزرگتر ها میرن دیگه ما هم نتونستیم برای شما دقیق تو روز تولدتون جشن بگیریم واین شد که با 2 روز تاخیر یعنی سومین روز سال نو ما با دعوت کردن فامیل پدری یعنی عمه ها و عموهای شما به صرف ناهار یه مراسم جشن تولد هم گرفتیم . بعد ناهار تا ساعت 4 مردها به گفت و گو مشغول بودند که با تشکر و قدردانی من و دعوت ازشون که به اتاق خواب برن و بقیه صحبت هاشون رو اونجا ادامه بدن تا ما هم به مراسم تولد برسیم کلا قهر کردند و رفتن بعدش ماهم گفتیم اخیش مردونه دیگه نیست و کلا کشف حجاب کردیم و به تولد رسیدیم و کیک و بگو و بخند و بزن و ..... در کل خوش گذشت ...
9 فروردين 1395

نوروز 1395

سلام یه سلام قشنگ و بهاری به دختر بهاری خودم سال نو شما مبارک              و از همه چیز مهم ترواسه مامان تولد شماست گل من             تولدت مبارک      عزیزم امیدوارم همیشه صحیح و سالم باشی و تنور دلت گرمه گرم باشه.   دوستت دارم دخمل گلم عزیزم چون گرفتن تولد روز اول عید ممکن نبود 2روز با تاخیر یعنی امروز سومین روز بهار 95 مراسمی در منزلمون گرفتیم و خانواده پدری شما رو دعوت کردیم 6 تا عمه ها و 3تا عموها به همراه خانواده تو خونمون بودند. اول مراسم ناهار و دید و بازدید ها...
3 فروردين 1395
1